وداع تلخ تو
نمی رود از یاد
تویی همان غمی که در دلم افتاد
نماندی و دلم
تو را ادامه داد
ای آرزوی من که رفته ای به باد

من با کمی از خنده های تو دلم خوش بود
نامهربان من با هوای تو دلم خوش بود
با اینکه از تو بی وفایی کم نمی دیدم
با چشم های بی وفای تو دلم خوش بود

تو نامه ای که تا ابد
نمی رسی به خانه ام
دلم به تاب و تب می افتد
چرا هنوز حرف تو
که می شود برای تو
دلم به تاب و تب می افتد

من با کمی از خنده های تو دلم خوش بود
نامهربان من با هوای تو دلم خوش بود
با اینکه از تو بی وفایی کم نمی دیدم
با چشم های بی وفای تو دلم خوش بود