من بی تو خستم ببین یه قایق چوبی شکستم
حالا نیستی که بشینیمو بزنیم باهم
به دریای رویاها اصلا
من بی تو میمیرم بیا ببین تو خودم اسیرم
تو که نیستی دیگه رویایی ندارم یه جوونه پیرم
شدم حیرون شدم تنها شدم خسته
تو نیستیا یه ناخدا مونده و یه قایق شکسته
من دیگه نیستم بیا ببین که نفس ندارم
شدم کبوتر بالو پره شکسته که حتی یه قفس ندارم
قلبم تپش نداره حتی نبضم دیگه نمیزنه
روحم توی جسمم اسیره
وا توی زندونه تاریکه تنه