خصم تبر پاییز شد همدست 
تا از درختت شاخه بندازه    
غافل از اینکه چیدنت  تازه
فصل بهارت رو سرآغازه

باز هم فردوسی قلم بردار  
رستم فراوون داره این خاکت
صد شاهنامه تو بدهکاری  
به غیرت سردار بی باکت

بنویس  از مردی که لبخندش   
خواب و گرفت از ایل سفیانی
بنویس از سردار دلهامون
      بنویس از قاسم سلیمانی


ما ملت خون خداییمو شهادت تو 
رفتی که پشت حرفت همیشه عمل باشه
رفتی که تا دنیاس دنیا واسه قاسم ها
جون باختن شیرین تر از شهد عسل باشه



این اعتقادت بود ای سردار   
همیشه حق بر ظلمت پیروز 
تو نیستی اما هنوز هستن
سربازهای مکتبت امروز

به خون پاک تو قسم سردار
ما ایستادیم پای این آیین
نجوای تو تکبیر این راهه    
بسم الله القاصم الجبارین

ما ملت خون خداییمو شهادت تو 
رفتی که پشت حرفت همیشه عمل باشه
رفتی که تا دنیاس دنیا واسه قاسم ها
جون باختن شیرین تر از شهد عسل باشه